paroles de chanson Dast Bezan - Mazyar Fallahi
آن
لبِ
خنديده
تویی
چَشم
تويی،
ديده
تویی
يارِ
پسنديده
تویی
خواب
تو
را
ديده
منم
نور
تویی،
شيشه
تویی
برگ
تویی،
ريشه
تویی
صاحب
انديشه
تویی
از
تو
نرنجيده
منم
عقل
به
دريا
زده
است
عشق
به
رقص
آمده
است
جان
همه
دل،
دل
همه
دست
دست
بزن
دست
بزن
سرخوش
و
مستيم
همه
عشق
پرستيم
همه
دست
به
دستيم
همه
دست
بزن
دست
بزن
دست
بزن
دست
بزن
سرخوش
و
سرمست
بزن
بزن
دست
بزن
تا
نفست
هست
بزن
دست
بزن
دست
بزن
سرخوش
و
سرمست
بزن
بزن
دست
بزن
تا
نفست
هست
بزن
باغ
بهار
است
دلت
مأمن
يار
است
دلت
دست
به
كار
است
دلت
دست
بزن
دست
بزن
موج
اگر
كف
بزند
مطرب
اگر
دف
بزند
چرخ
در
اين
صف
بزند
دست
بزن
دست
بزن
خواب
تو
را
ديده
منم
از
تو
نرنجيده
منم
عقل
به
دريا
زده
است
عشق
به
رقص
آمده
است
جان
همه
دل،
دل
همه
دست
دست
بزن
دست
بزن
سرخوش
و
مستيم
همه
عشق
پرستيم
همه
دست
به
دستيم
همه
دست
بزن
دست
بزن
دست
بزن
دست
بزن
سرخوش
و
سرمست
بزن
بزن
دست
بزن
تا
نفست
هست
بزن
دست
بزن
دست
بزن
سرخوش
و
سرمست
بزن
بزن
دست
بزن
تا
نفست
هست
بزن
ای
دل
مغرور
برو
وصله
ناجور
برو
دورتر
از
دور
برو
دست
بزن
دست
بزن
دست
بزن
دست
بزن
سرخوش
و
سرمست
بزن
بزن
دست
بزن
تا
نفست
هست
بزن
دست
بزن
دست
بزن
سرخوش
و
سرمست
بزن
بزن
دست
بزن
تا
نفست
هست
بزن
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.