Paroles et traduction Reza Pishro - Niloofare Abi
Добавлять перевод могут только зарегистрированные пользователи.
Niloofare Abi
Blue Water Lily
هر
وقت
به
نیلوفرای
آبی
خیره
میشم
یاد
تو
میوفتم
عزیزم
میدونی
Every
time
I
gaze
at
the
blue
water
lily,
I
remember
you,
my
love,
you
know
هنوزم
خراب
اون
شبام
I'm
still
wrecked
by
those
nights
خیلی
دوست
داشتم
که
دستای
تو
همیشه
مال
من
باشه
I
longed
for
your
hands
to
always
be
mine
اما
بدون
تو
شبا
فقط
میکردم
دائماً
ناله
But
without
you,
nights
were
filled
with
constant
cries
میخوام
بشینم
و
گریه
کنم
ولیکن
فایده
نداره
I
want
to
sit
and
weep,
but
it's
futile
چون
اینو
میدونم
که
با
تو
بودن
یه
رویای
محاله
Because
I
know
being
with
you
is
an
impossible
dream
من
مردم
این
روزا
یجورایی
تو
اون
دنیام
و
I'm
dead
these
days,
in
a
way,
I'm
in
that
other
world
وقتی
عصبی
میشم
وایمیستم
تو
رو
شما
When
I
get
angry,
I
stand
and
face
you
مثل
روزایی
که
بهم
دروغ
میگفتی
با
چشات
Like
the
days
you
lied
to
me
with
your
eyes
تا
آخرین
باری
که
دیدمت
دم
دانشگات
Until
the
last
time
I
saw
you
at
your
university
تو
اون
لحظه
دم
کتابخونه
At
that
moment
near
the
library
ورق
کتابا
خیس
بود
اون
اشک
چشام
بودش
The
pages
of
the
books
were
wet,
it
was
my
tears
وقتی
همه
ناراحتیام
بود
از
دل
آرومت
When
all
my
sorrows
came
from
your
calm
heart
تو
میدونستی
زندگیم
بی
تو
هر
دقه
کابوسه
You
knew
my
life
without
you
is
a
nightmare
every
minute
هر
دیقه
خاموشه
شمع
قشنگ
وسط
سفره
Every
minute,
the
beautiful
candle
in
the
middle
of
the
table
is
extinguished
تو
چیزی
واسم
نذاشتی
جز
یه
دست
خط
مرده
You
left
me
nothing
but
a
dead
handwriting
کاری
کردی
که
همه
عقده
هام
تو
عربده
گم
شه
You
made
all
my
frustrations
get
lost
in
screams
تو
کارمم
نمیتونم
کنم
یه
حرکت
خوشگل
I
can't
even
make
a
beautiful
move
in
my
work
از
رگ
خشک
من
معلومه
خونی
نیست
تو
بدنم
It's
clear
from
my
dry
vein
that
there's
no
blood
in
my
body
این
یه
بار
هم
فقط
با
اشکای
خیسم
خوندم
ازت
This
time
too,
I
sang
about
you
only
with
my
wet
tears
من
از
تمام
بهارای
زندگی
موندم
عقب
و
I'm
left
behind
from
all
the
springs
of
life
and
این
روزا
مسیر
زندگیم
مثل
ذوزنقه
ست
These
days,
the
path
of
my
life
is
like
a
trapezoid
خیلی
دوست
داشتم
که
دستای
تو
همیشه
مال
من
باشه
I
longed
for
your
hands
to
always
be
mine
اما
بدون
تو
شبا
فقط
میکردم
دائماً
ناله
But
without
you,
nights
were
filled
with
constant
cries
میخوام
بشینم
و
گریه
کنم
ولیکن
فایده
نداره
I
want
to
sit
and
weep,
but
it's
futile
چون
اینو
میدونم
که
با
تو
بودن
یه
رویای
محاله
Because
I
know
being
with
you
is
an
impossible
dream
انگار
خدا
واسه
تو
جبرئیلو
رو
زمین
فرستاده
It's
like
God
has
sent
Gabriel
down
to
earth
for
you
که
مامور
این
باشه
بگه
بیام
به
استقبالت
Whose
mission
is
to
tell
me
to
come
and
welcome
you
چون
من
تا
انتهای
دنیا
خیابونا
رو
میدوام
Because
I
will
run
down
the
streets
to
the
end
of
the
world
میام
اونارو
میکشم
که
چشاتو
میدزدن
I
will
come
and
kill
those
who
steal
your
eyes
من
تو
تنهاییم
اینجا
فقط
دارم
یه
چهار
دیواری
In
my
loneliness
here,
I
only
have
four
walls
زندگیمم
شده
عین
فیلمای
چارلی
چاپلین
و
My
life
has
become
like
Charlie
Chaplin's
movies
and
بارون
چشام
از
دوریت
یه
جای
تاریک
بارید
The
rain
of
my
eyes
from
your
absence
poured
in
a
dark
place
نمیخواستم
کسی
بفهمه
خانومی
قاطی
ما
نیست
I
didn't
want
anyone
to
know
that
there's
no
lady
among
us
بیا
بسازیم
قصر
عشق
و
چون
من
از
بازی
خستم
Let's
build
the
palace
of
love,
and
since
I'm
tired
of
games
راستی
عکستو
رو
دیوار
اتاق
نقاشی
کردم
By
the
way,
I
painted
your
picture
on
the
wall
of
my
room
فقط
از
دیدگاه
من
یه
صحنه
فراموش
نمیشه
Only
from
my
point
of
view,
one
scene
is
unforgettable
حتی
صد
ها
روز
دیگه
تو
با
دوتا
دیگه
بودی
Even
hundreds
of
days
later,
you
were
with
two
others
که
این
مقایسه
حتی
رو
ترازو
نمیره
That
this
comparison
doesn't
even
go
on
the
scale
بهم
دروغ
میگفتی
که
دل
من
آروم
بگیره
You
lied
to
me
so
that
my
heart
would
be
at
peace
وقتی
چشمام
مثل
چشم
عقاب
چشاتو
می
پایید
When
my
eyes,
like
an
eagle's
eyes,
watched
yours
میگفت
میخوای
با
دروغات
میله
زندانو
بسازی
I
said,
'You
want
to
build
the
bars
of
prison
with
your
lies'
خیلی
دوست
داشتم
که
دستای
تو
همیشه
مال
من
باشه
I
longed
for
your
hands
to
always
be
mine
اما
بدون
تو
شبا
فقط
میکردم
دائماً
ناله
But
without
you,
nights
were
filled
with
constant
cries
میخوام
بشینم
و
گریه
کنم
ولیکن
فایده
نداره
I
want
to
sit
and
weep,
but
it's
futile
چون
اینو
میدونم
که
با
تو
بودن
یه
رویای
محاله
Because
I
know
being
with
you
is
an
impossible
dream
خیلی
دوست
داشتم
که
دستای
تو
همیشه
مال
من
باشه
I
longed
for
your
hands
to
always
be
mine
اما
بدون
تو
شبا
فقط
میکردم
دائماً
ناله
But
without
you,
nights
were
filled
with
constant
cries
میخوام
بشینم
و
گریه
کنم
ولیکن
فایده
نداره
I
want
to
sit
and
weep,
but
it's
futile
چون
اینو
میدونم
که
با
تو
بودن
یه
رویای
محاله
Because
I
know
being
with
you
is
an
impossible
dream
Évaluez la traduction
Seuls les utilisateurs enregistrés peuvent évaluer les traductions.
Writer(s): Reza Naseri Azad
Album
Azad
date de sortie
12-01-2019
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.