paroles de chanson Sianoor Nakhor - Reza Pishro

پسر از اخرین باری که در موردش حرف زدیم
خیلی سال میگذره
ولی من هنوز سر حرفام هستم
اه
من دوست دارم که تو با ورق و قلم من
از دست ترس فرار کنی نیاد نفست بند
مث نابغه هایی که کار میکردن بغل من
اصن نمیخوام تورو بکنم از هدفت پرت
فقط چرا باید این حرفا رو بت هر دفعه زد
که تو نباید استفاده کنی از وقت زرد
اگر که لازم باشه ضایعت میکنم وسط جمع
که اگه نکنم بعد تو میشی یه علف هرز
تو اینجا اصن سعی نکن که بشی نسخ بنگ
به وجود بیار از کار زیادت ترک دست
بزا با کلماتت بیرون بیاد نفس من
فقط واسه ی دشمنات نساز یه قفس مرگ
یادبگیر گنده شدی بیرون بیای از در تنگ
اینو یاد بگیر از رودخونه و سفر بد
ماادما هرچی میکشیم بوده از دست چپ
همش بجنگ با سایه های وسط شب
اه
سیاه نور نخور
خودتو نکش
کودک درونو بیرون کن از خود
اینجا دبیرستان نی
توام قربانیه همون امضایی
سیاه نور نخور
خودتو نکش
کودک درونو بیرون کن ا خود
اینجا دبیرستان نی
توام قربانیه همون امضایی
من اون حرفارو بت زدم توام رفتی تو فکر
ولی گفتی بزا فراموش کنم هرچی بودش
پس کرک خوبه واسه داشتن جسم فرسوده
میگی هس ولی دوره در رسیدن به محدوده
نه نه نه
هممون اولش میگیم بلدم
حداقل تا لب خط برو بعد بگو برندم
نه این که با زر ورق خوب نرسیدم به هدفم
شده بودم یه مترسک وقتی دیدم نسخم
زمین خوردن ا پله هارو ده تا ده تا بالا رفتن
من اعصاب مصاب نداشتم بعد سال هاگشتن
به دنبال حقیقت فقط غبارش فریبم داد
وقتی شبا هوا پس شد من دوباره ترسیدم
دوباره خزیدم رو زمین
و دیدم دوباره همینم
و ادامه بدم میشم دچار شبی سرد
من لگد اصن نمیخواستم بزنم به بختم
اگه بدنم نمیلرزید من همین بودم انگل
سیاه نور نخور
خودتو نکش
کودک درونو بیرون کن از خود
اینجا دبیرستان نی
توام قربانیه همون امضایی
سیاه نور نخور
خودتو نکش
کودک درونو بیرون کن از خود
اینجا دبیرستان نی
توام قربانیه همون امضایی
باید اسلحم خشاب باشه واسه جنگ جهانی
تو میگی بیا امتحان کنیم از من یه هوالی
اگه مزرعرو کشیدم من یه کله خرم
اونقد دیوونم که میتونم برم به جنگ پلنگ
چنگ میندازم ب صورت شییر جنگل شب
تو چیکار میکنی میدونم داری مشغله همش
روزاتم یکی از یکی مسخره ترن
ولی مشکلی نیست چون من هنوز دستمه قلم
من همونیم که خیلی کلمات تو دفترش نرفت
ولی الان همه مشکلامو با اسلحه زدم
بعضیاشون اینه چون بعضی هنوز میکشن نفس
ولی در اصل همین بسه واسه اولین نبرد
چون جون من در معرض خطرمشکلاته
بکشم کنار نه دنیا از اول هم کشته داده
منم یکیش یا کشته میشم یا کشته میدم
منظورم جنگ با افکار بده میدونی چی میگم
سیاه نور نخور
خودتو نکش
کودک درونو بیرون کن از خود
اینجا دبیرستان نی
توام قربانیه همون امضایی
سیاه نور نخور
خودتو نکش
کودک درونو بیرون کن از خود
اینجا دبیرستان نی
توام قربانیه همون امضایی