paroles de chanson Mohtaj - Shohreh
گفتم
نمیدانم
که
در
قید
چه
هستی
طرفدار
خدا
یا
بت
پرستی
نمیدانم
در
این
دنیای
مهشر
به
چه
عشقی
چونین
ساکت
نشستی
گفت
طرفدار
خدای
عشقم
ای
یار
از
این
عاشق
کشی
ها
دست
بردار
که
کار
بت
پرست
بی
وفایی
نه
من
که
غصمه
درد
جدایی
درد
جدایی
گفتم
خدارا
با
تو
هرگز
نیست
کاری
که
تو
خود
ناخدای
روزگاری
به
روی
زورقی
درهم
شکسته
مثل
ماهی
که
رو
ابرا
نشسته
گفت
اگر
من
ناخدایم
با
خدایم
نه
کن
تو
از
خدای
خود
جدای
به
تو
محتاجم
ای
یار
موافق
به
تو
محتاجم
ای
همراه
عاشق
به
تو
محتاجم
ای
یار
موافق
به
تو
محتاجم
ای
همراه
عاشق
گفتم
خدای
عشق
تو
داره
خدایی
که
تو
دینش
گناه
بی
وفایی
بگو
رندا
نمیگویی
صد
افسوس
تو
نور
ماهی
و
من
نور
فانوس
تو
هشیارانه
گفتی
یا
ز
مستی
نفهمیدم
که
در
قید
چه
هستی
گفت
من
غرق
سکوتم
تو
بخوان
قصه
پرداز
تویی
من
هیچم
و
پوچم
تو
بمان
سینه
و
راز
تویی
به
تو
محتاجم
ای
یار
موافق
به
تو
محتاجم
ای
همراه
عاشق
به
تو
محتاجم
ای
یار
موافق
به
تو
محتاجم
ای
همراه
عاشق
گفتم
من
غرق
سکوتم
تو
بخوان
قصه
پرداز
تویی
من
هیچم
و
پوچم
تو
بمان
سینه
و
راز
تویی
من
رو
به
زبانم
دم
آغاز
تویی
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.