Текст песни Rozehgareh Gharibeh Nazanin - Aref
دهانت
را
می
بویند
مبادا
گفته
باشی
دوستت
دارم
دلت
را
می
پویند
مبادا
شعله
ای
در
آن
نهان
باشد
روزگار
غریبی
است
نازنین
و
عشق
را
کنار
تیرک
راهوند
تازیانه
می
زنند
عشق
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
شوق
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
در
این
بن
بست
کج
و
پیچ
سرما
آتش
را
به
سوخت
بار
سرود
و
شعر
فروزان
می
دارند
روزگار
غریبی
است
نازنین
آنکه
بر
در
می
کوبد
شباهنگام
به
کشتن
چراغ
آمده
است
نور
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
آنک
قصابانند
بر
گذرگاهان
مستقر
با
کُنده
و
ساطوری
خون
آلود
روزگار
غریبی
است
و
تبسم
را
بر
لبها
جراحی
می
کنند
و
ترانه
را
بر
دهان
شوق
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
روزگار
غریبی
است
ابلیس
پیروز
مست
سور
عزای
ما
را
بر
سفره
نشسته
است
خدای
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
Внимание! Не стесняйтесь оставлять отзывы.