Текст песни Zendegie Man - Babak Jahanbakhsh
چقدر
این
لحظه
هایی
که
حواست
نیست
نفس
گیره
چقدر
این
لحظه
هایی
که
حواست
نیست
نفس
گیره
همینجور
پیش
بری
یه
روز
همه
چیمون
به
باد
میره
حواست
نیست
به
رویایی
که
از
هم
داره
می
پاشه
بذار
این
زندگی
یه
روز
شبیه
زندگی
باشه
یه
کم
جاتُ
عوض
کن
...
تا
شاید
بهتر
منو
دیدی
خودتُ
جای
من
فرض
کن
شاید
حالمو
فهمیدی
بذار
محدود
بشم
با
تو
به
چیزایی
که
دوست
دارم
من
از
هر
چیزی
غیر
از
تو
به
حد
مرگ
بیزارم
نذار
این
زندگی
با
تو
از
این
حال
و
هوا
دور
شه
دلم
خوش
باشه
که
زنده
م
دلم
یه
ذره
مغرور
شه
شبُ
از
فرط
تنهایی
به
دلتنگی
گرفتارم
روزام
غرق
تشویشم
عجب
روز
و
شبی
دارم
عجب
روز
و
شبی
دارم
یه
کم
جاتُ
عوض
کن
تا
شاید
بهتر
منو
دیدی
خودتُ
جای
من
فرض
کن
شاید
حالمو
فهمیدی
دارم
از
زندگی
میگم
نه
یه
سال
و
یه
هفته
می
ترسم
روزی
برگردی
که
هستیمون
به
باد
رفته
یه
کم
جاتُ
عوض
کن
...
تا
شاید
بهتر
منو
دیدی
خودتُ
جای
من
فرض
کن
شاید
حالمو
فهمیدی
دارم
از
زندگی
میگم
نه
یه
سال
و
یه
هفته
می
ترسم
روزی
برگردی
که
هستیمون
به
باد
رفته
یه
کم
جاتُ
عوض
کن
...
Внимание! Не стесняйтесь оставлять отзывы.