Текст и перевод песни Emad Raam - Shomali

Shomali

گفتم از سياهي نيستم
گفتم از سپيدي نيستم
گفتم آنچه از خود من
در خورِ من ديدي نيستم
از نواحي شمال و
جلگه هاي سبز و خيسم
مثل بارون سادگيم و
رو تنِ گُل مي نويسم
يه سلام گرمي دارم
که مي لرزونه صداتو
درياي سخاوتم من
پُر کن از من کوزه ها تو
حسّ دستاي غريبم
حس گندم و برنج
خونم از خاکه و سبزه
دست من صندوق گنج
آره من شمالي هستم
بوي بارون ميده دستم
آره من شمالي هستم
واسه ايران زنده هستم
خاكم از جاييه که درياي پيرش
يادگاري از زمان هاي قديم
جايي که خواستن و خوشبختي و موندن
يه آلونک ، يه چراغ و ، يه گليمه
جايي که معجزه ساده بارون
عطر نارنجو مي بخشه به تن خاک
جايي که ديدنيه صبح و غروبش
روي ساحل ، روي ماسه هاي نمناک
آره من شمالي هستم
بوي بارون ميده دستم
آره من شمالي هستم
واسه ايران زنده هستم
آره من شمالي هستم
واسه ايران

Shomali

I said I'm not from the blackness
I said I'm not from the whiteness
I said what's in me
Is not of my choosing
I'm from the northern lands
And its lush green plains
My simplicity is like rain
That writes on the body of flowers
I have a warm greeting
That will make your voice tremble
I'm the sea of generosity
Fill your jars with me
The touch of my foreign hands
Is like the feel of wheat and rice
My blood is of soil and greenery
My hands are treasure chests
Yes, I'm from the north
My hands smell like rain
Yes, I'm from the north
I live for Iran
My land is where the ancient sea
Left its mark on time
Where aspiration, happiness, and permanence dwell
In a humble hut with a lamp, and a rug
Where the simple miracle of rain
Fragrances the earth with the scent of orange blossoms
Where the morning and evening views
Are breathtaking on the sandy beaches
Yes, I'm from the north
My hands smell like rain
Yes, I'm from the north
I live for Iran
Yes, I'm from the north
For Iran