Текст песни Hanooz (Romantic Version) - Faramarz Aslani
هنوزم
آن
که
از
من
دور
گشتی
اشک
میباری
تو
خوبی
من
خرابم،
نبودت
سخت
بیمارم
به
من
گفتی
برو،
با
عشقِ
خود
دیگر
میازارم
ولی
من،
ولی
من
دوستَت
دارم
تو
سوزِ
سازِ
من
هستی،
سرودِ
واژگانِ
من
تو
خورشیدی
تو
مهتابی،
شکوهِ
آسمانِ
من
به
من
گفتی
که
از
این
دیوانه
بازی
دست
بردارم
ولی
من
ولی
من،
دوستت
دارم
ولی
من
دوستت
دارم
اگر
چه
بی
وفایی
تو
به
من
گفتی
که
با
غم
هایِ
دنیا
آشنایی
تو
غمِ
من
را
نمیدانی،
نمیدانم
کجایی
تو
تمام
یاد
بودِ
عشق
ما
را
باد
ها
بُرده
ببین
اینجا
نشسته،
عاشقی
تنها
و
افسرده
که
بی
تو
چینیِ
عمرش
ترک
خورده
تمام
روزها
را
بی
تو
من
تنها
هدر
کردم
نمیدانی
چه
ها
دیدم،
چگونه
بی
تو
سَر
کردم
ز
هر
شهر
و
دیاری
با
خیالت
من
سفر
کردم
و
بودن
یک
غزل
بود
و
من
اش
بی
تو
زِ
بَر
کردم
تو
سوزِ
سازِ
من
هستی،
سرودِ
واژگانِ
من
تو
خورشیدی،
تو
مهتابی،
شکوهِ
آسمانِ
من
به
من
گفتی
برو
با
عشق
خود
دیگر
میازارم
ولی
من،
ولی
من،
دوستت
دارم
ولی
من
دوستت
دارم
اگر
چه
بی
وفایی
تو
به
من
گفتی
که
با
غم
هایِ
دنیا
آشنایی
تو
غمِ
من
را
نمیدانی،
نمیدانم
کجایی
تو
تمام
یاد
بودِ
عشق
ما
را
باد
ها
بُرده
ببین
اینجا
نشسته،
عاشقی
تنها
و
افسرده
که
بی
تو
چینیِ
عمرش
ترک
خورده
که
بی
تو
چینیِ
عمرش
ترک
خورده
Внимание! Не стесняйтесь оставлять отзывы.