Текст песни Dahe 60 - Hamid Hiraad
ساده
از
دست
ندادم
دل
پر
مشغله
را
تا
تو
پرسیدی
و
مجبور
شدم
مسئله
را
عشق
آن
هم
وسط
نفرت
و
باروت
و
تفنگ
دانه
انداخت
و
از
شرم
ندیدم
تله
را
عشق
آن
هم
وسط
نفرت
و
باروت
و
تفنگ
دانه
انداخت
و
از
شرم
دانه
انداخت
و
از
شرم
دانه
انداخت
و
از
شرم
ندیدم
تله
را
...
دهه
شصتی
دیوانه
ی
یک
بار
عاشق
خواست
تا
خرج
کند
آن
کوپن
باطله
را
من
برادر
شده
بودم
و
برادر
باید
وقت
دیدار
رعایت
بکند
فاصله
را
و
تو
خندیدی
و
از
خاطره
ها
جا
ماندم
با
تو
برگشتم
و
مجبور
شدم
قافله
را
عشق
گاهی
سبب
گم
شدن
خاطره
هاست
خواستم
باز
کنم
با
تو
سر
این
گله
را
دهه
شصتی
دیوانه
ی
یک
بار
عاشق
خواست
تا
خرج
کند
آن
کوپن
باطله
را
من
برادر
شده
بودم
و
برادر
باید
وقت
دیدار
رعایت
بکند
فاصله
را
Внимание! Не стесняйтесь оставлять отзывы.