Текст песни Akharin Didar - Viguen
                                                متن 
                                                آهنگ 
                                                آخرین 
                                                دیدار
 
                                    
                                
                                                در 
                                                کنار 
                                                او 
                                                نشستم
 
                                    
                                
                                                بر 
                                                نگاهش 
                                                دیده 
                                                بستم
 
                                    
                                
                                                همچنان 
                                                دریای 
                                                جوشان
 
                                    
                                
                                                گه 
                                                خموش 
                                                    و 
                                                گه 
                                                خروشان
 
                                    
                                
                                                مانده 
                                                بودم 
                                                مست 
                                                    و 
                                                حیران
 
                                    
                                
                                                گریه 
                                                ام 
                                                بی 
                                                اختیار 
،                                                های 
                                                های 
                                                های 
                                                های
 
                                    
                                
                                                شد 
                                                چو 
                                                باران 
                                                بهار 
،                                                های 
                                                های 
                                                های 
                                                های
 
                                    
                                
                                                او 
                                                    ز 
                                                من 
                                                پا 
                                                میکشد 
،                                                های 
                                                های 
                                                های 
                                                های
 
                                    
                                
                                                بر 
                                                سرشکم 
                                                می 
                                                خندید 
،                                                های 
                                                های 
                                                های 
                                                های
 
                                    
                                
...                                                .
 
                                    
                                
                                                او 
                                                در 
                                                پی 
                                                آزار 
                                                من 
                                                بود
 
                                    
                                
                                                بیزار 
                                                از 
                                                این 
                                                دیدار 
                                                من 
                                                بود
 
                                    
                                
                                                غم 
                                                های 
                                                دل 
                                                بی 
                                                گفتگو 
                                                ماند
 
                                    
                                
                                                او 
                                                رفت 
                                                    و 
                                                از 
                                                او 
                                                یاد 
                                                او 
                                                ماند
 
                                    
                                
                                                همچون 
                                                عطر 
                                                گلها 
                                                با 
                                                نسیمی 
                                                گذشت
 
                                    
                                
                                                رفت 
                                                    و 
                                                دیگر 
                                                بر 
                                                نگشت
 
                                    
                                
...                                                .
 
                                    
                                
                                                او 
                                                دلش 
                                                با 
                                                دیگران 
                                                بود
 
                                    
                                
                                                لب 
                                                خموش 
                                                    و 
                                                سر 
                                                گران 
                                                بود
 
                                    
                                
                                                گریه 
                                                ها 
                                                گفتار 
                                                من 
                                                بود
 
                                    
                                
                                                وان 
                                                دم 
                                                تلخ 
                                                    و 
                                                جگر 
                                                سوز
 
                                    
                                
                                                آخرین 
                                                دیدار 
                                                من 
                                                بود
 
                                    
                                
...                                                .
 
                                    
                                
                                                او 
                                                در 
                                                پی 
                                                آزار 
                                                من 
                                                بود
 
                                    
                                
                                                بیزار 
                                                از 
                                                این 
                                                دیدار 
                                                من 
                                                بود
 
                                    
                                
                                                غم 
                                                های 
                                                دل 
                                                بی 
                                                گفتگو 
                                                ماند
 
                                    
                                
                                                او 
                                                رفت 
                                                    و 
                                                از 
                                                او 
                                                یاد 
                                                او 
                                                ماند
 
                                    
                                
                                                همچون 
                                                عطر 
                                                گلها 
                                                با 
                                                نسیمی 
                                                گذشت
 
                                    
                                
                                                رفت 
                                                    و 
                                                دیگر 
                                                بر 
                                                نگشت 
...                                                .
 
                                    
                                
                                                رفت 
                                                    و 
                                                دیگر 
                                                بر 
                                                نگشت 
...                                                .
 
                                    
                                 
                            Внимание! Не стесняйтесь оставлять отзывы.
                 
                                                         
                                                         
                                                         
                                                         
                                                         
                                                        