Lyrics Chains (Zanjeer) - Hamed Nikpay
هان
ای
طبیب
عاشقان
هان
ای
طبیب
عاشقان
دستی
فروکش
بر
سرم
تا
بخت
و
رخت
و
تخت
خود
تا
بخت
و
رخت
و
تخت
خود
بر
عرش
و
کرسی
بر
برم
بر
گردن
و
بر
دست
من
بر
گردن
و
بر
دست
من
بربند
آن
زنجیر
را
بر
گردن
و
بر
دست
من
بر
گردن
و
بر
دست
من
بربند
آن
زنجیر
را
افسون
مخوان
ز
افسون
تو
هر
روز
دیوانه
ترم
افسون
مخوان
ز
افسون
تو
هر
روز
دیوانه
ترم
هان
ای
طبیب
عاشقان
هان
ای
طبیب
عاشقان
دستی
فروکش
بر
سرم
تا
بخت
و
رخت
و
تخت
خود
تا
بخت
و
رخت
و
تخت
خود
بر
عرش
و
کرسی
بر
برم
بر
گردن
و
بر
دست
من
بر
گردن
و
بر
دست
من
بربند
آن
زنجیر
را
بر
گردن
و
بر
دست
من
بر
گردن
و
بر
دست
من
بربند
آن
زنجیر
را
افسون
مخوان
ز
افسون
تو
هر
روز
دیوانه
ترم
افسون
مخوان
ز
افسون
تو
هر
روز
دیوانه
ترم
ای
طبیب
عاشقان
ای
طبیب
عاشقان
دستی
دستی
فروکش
بر
سرم
تا
بخت
و
تا
بخت
و
رخت
خود
بر
عرش
و
کرسی
بر
برم
ای
ای
ارام
هان
ای
طبیب
عاشقان
ای
طبیب
عاشقان
دستی
فروکش
بر
سرم
دستی
فروکش
دستی
فروکش
ای
دستی
دستی
فروکش
بر
سرم
تا
بخت
تا
بخت
و
رخت
خود
ای
دل
ای
وای
Attention! Feel free to leave feedback.