Lyrics Khosoosi - Kaveh Yaghmaei

یه عکسه دسته جمعی هست که لبخنداش کش داره
یه اندوه قدیمی هست که با بارون میباره
یه کشتی توی ساحل هست که ماهی ها را بوسیده
یه قایقران پیری هست که رو زخماش خوابیده
بجز تو کی توو این شهره که دریا توو چشماشه
که حتی ماهی و دریا میتونه عاشقش باشه
بجز تو کی توو این شهره که با تقدیر جنگیده
که خییلی وقته هر شب با چشم باز خوابیده
اینا یه تصویر از یه رویای خصوصی نیست
یا نقشه اولش یک زن توی یک فیلم روسی نیست
اینا رو من خودم دیدم حدودا بیست سال پیش
خودم دریا رو گم کردم توو عمق چشمای آبیش
بجز تو کی توو این شهره که دریا توو چشماشه
که حتی ماهی و دریا میتونه عاشقش باشه
بجز تو کی توو این شهره که با تقدیر جنگیده
که خییلی وقته هر شب با چشم باز خوابیده
اینا یه تصویر از یه رویای خصوصی نیست
یا نقشه اولش یک زن توی یک فیلم روسی نیست
اینا رو من خودم دیدم حدودا بیست سال پیش
خودم دریا رو گم کردم توو عمق چشمای آبیش