Mahasty - Magiresh Az Man Lyrics

Lyrics Magiresh Az Man - Mahasty



خدای من تو را قسم به حرمت شکوه و غم مگیرش از من
خدای من تو را قسم به حرمت شکوه و غم مگیرش از من
نیاور آن زمانکه او به عشق تازه رو کند
نیاور ای خدا که او به خون من وضو کند مگیرش از من
کنون که بسته عمر من به گرمی وجود او مگیرش از من
تب وفا شرر زند ز تار من به پود او مگیرش از من
مرا از او جدا مکن به بحر غم رها مکن
دل پر از محبتش به رنج من رضا مکن
در این قفس خدایا تو کرده ای اسیرم
رها مکن ز بندم که دور از او بمیرم مگیرش از من
خدای من تو را قسم به حرمت شکوه و غم مگیرش از من
خدای من تو را قسم به حرمت شکوه و غم مگیرش از من
نیاور آن زمانکه او به عشق تازه رو کند
نیاور ای خدا که او به خون من وضو کند مگیرش از من
کنون که بسته عمر من به گرمی وجود او مگیرش از من
تب وفا شرر زند ز تار من به پود او مگیرش از من
مرا از او جدا مکن به بحر غم رها مکن
دل پر از محبتش به رنج من رضا مکن
در این قفس خدایا تو کرده ای اسیرم
رها مکن ز بندم که دور از او بمیرم مگیرش از من




Mahasty - 40 Mahasty Golden Songs, Vol. 2 - Persian Music
Album 40 Mahasty Golden Songs, Vol. 2 - Persian Music
date of release
13-01-1994




Attention! Feel free to leave feedback.