Lyrics Lenge Kafsh - Mohsen Chavoshi
يه
لنگه
كفش
پيرو
دربوداغون
افتاده
بود
يه
گوشه
ي
خيابون
هيشكي
اونو
يه
لحظه
پاش
نميكرد
هيشكي
يه
لحظه
هم
نگاش
نميكرد
ميگفت
كه
تنهايي
و
بي
پناهي
يه
روز
به
آخر
برسه
الهي
يه
لنگه
كفش
پاره
بي
كس
و
بي
ستاره
افتاده
زار
و
گريون
يه
گوشه
خيابون
شب
بود
و
شبگردي
بارون
وباد
رد
شدمو
چشام
به
چشماش
افتاد
ديدم
که
همه
زخماش
از
غربته
مثله
خودم
خسته
و
بي
طاقته
ديدمو
گفتم
که
نبايد
نشست
يه
کفش
بيچار
رو
ديد
و
نشکست
يه
لنگه
كفش
پاره
بي
كس
و
بي
ستاره
افتاده
زار
و
گريون
يه
گوشه
خيابون
رفتمو
گفتم
که
چرا
نشستي
تلف
نکن
عمرتو
دستي
دستي
درسته
که
از
همه
تنهاتري
اسير
اين
درداي
زجرآوري
کفشاي
غيرَتو
بايد
پا
کني
بگرديو
لنگتو
پيدا
کني
يه
لنگه
کفش...
Attention! Feel free to leave feedback.