Lyrics Donyaye Maa - Reza Pishro

شب وقتی در تاریکترین نقطست ، روز نزدیکه ... نزدیک
دنیای ما ... صدای کلاغ سره صبح
فساد و طلاق و شب و ظلم
نگاه خرابه همه به همه بی کبوتر صلح
رویای ما ... روزی که دستا تو دستای همه
آرامش فرزندانمون تو فریاده منه
اگه این روزای بد رو دیدی از یادت نره
من خستم از تنهاییه چند نفرمون
از اینکه تو مشکلات نمونده جایی واسه رپ
مثل نگاه شیر تو قفس باغ وحش
دلخوش به ماه بعد
گرفتاره باده سرد
خسته از اینکه هیچکدوم هوای همو نداریم
از اینکه خراب میکنه تلاش من رو قوانین
خسته از تیکای عصبیه پاییزی
خسته از آرامش الکیه تاریکی
خسته از آدمای ساکته تو مترو
خسته از نگاه زن فاحشه تو بنزو
خسته از ایمان پایین من و تو
خسته از زمان زودگذر شب و صبح
خسته از اینکه هر چی میخونم نمیفهمی
پدران ما جنگ جو بودن و نمیجنگیم
اما وقتشه به نور بشیم نزدیک
میبینم که بازم نمیخندی
دنیای ما ... صدای کلاغ سره صبح
فساد و طلاق و شب و ظلم
نگاه خرابه همه به همه بی کبوتر صلح
رویای ما ... روزی که دستا تو دستای همه
آرامش فرزندانمون تو فریاده منه
اگه این روزای بد رو دیدی از یادت نره
با آرزوی رهایی از آرزوها
همواره میجنگیم و میرقصیم تو باد و طوفان
امان از غصه ، تو بُهت رحم حیوانات وحشی
امان از دست آدمای بزدل
امان از این همه عادت تو صف انتظار
امان از آزادیمون که تو قلب قصه هاست
امان از زن سی دی فروش تو خیابون
جای دَنی خالی ، امان از کاسبای بی ناموس
امان از فصل زرد نا امیدی
امان از قتل
امان از فرق ما و لیبی
امان از استیج برج میلاد
تهران
امان از بچه خوشگلای خنگه پشت گیتار
تو آرزوی رهایی از آرزوهام
تو همین خواب کوتاه
دور از این یاوه گو ها
بی آرامش الکیه شیطانای پولام
نه ؛ من تو عمق شبم ، یاده روزا
دنیای ما ... صدای کلاغ سره صبح
فساد و طلاق و شب و ظلم
نگاه خرابه همه به همه بی کبوتر صلح
رویای ما ... روزی که دستا تو دستای همه
آرامش فرزندانمون تو فریاده منه
اگه این روزای بد رو دیدی از یادت نره