Lyrics Teshneye Noor (Rekhne) - Reza Sadeghi
از
مرد
تنها
تر
تو
دنیا
نیست،
وقتی
که
برق
یه
خنجر
سایه
اشُ
از
خاک
می
گیره
یعنی
من
از
آوازه
ی
اسم
تو
فهمیدم
مردی
که
از
عشق
تو
میمیره،
نمی
میره
تقویم
من
تعطیل
روزای
توئه
وقتی
از
حیرت
دریا
و
بهت
آسمون
میگه
وقتی
اذون
و
مردم
از
خورشید
می
پرسن
خورشید
روی
نیزه
ها
اذون
میگه
ای
وای
اگه
روزی
نظر
برگرده
از
کارم
چیزی
نمی
مونه
دیگه
از
بودنم
باقی
چشماتُ
می
بندی
و
کار
من
تموم
میشه
من
تشنه
ی
نورم
الا
یا
ایها
الساقی
فانوسُ
روشن
می
کنم
شب
بی
تو
نزدیکه
بعد
از
تماشای
غروب
خسته
ی
خونی
حال
بد
من
فکر
درمون
نیست
می
دونی
من
از
تو
بیمارم
تو
خوبم
کن
تو
می
تونی
از
مرد
تنها
تر
تو
دنیا
نیست،
وقتی
که
برق
یه
خنجر
سایه
اشُ
از
خاک
می
گیره
یعنی
من
از
آوازه
ی
اسم
تو
فهمیدم
مردی
که
از
عشق
تو
میمیره،
نمی
میره
Attention! Feel free to leave feedback.