Lyrics Tasvir - Sattar
اسم
من
از
یاد
تو
رفت
ای
آنکه
در
آیینه
ای
این
چهره
ی
خسته
منم
این
آه
سینه
سوز
من
دیوار
سرد
فاصله
ست
بین
من
و
هم
سخنم
فریاد
من
سکوت
تو
لب
تو
باز
و
بی
صدا
عروسکی
به
شکل
من
غریبه
اما
آشنا
نگاه
مات
تو
به
من
مثل
نگاه
دشمنه
جسم
تو
گرمی
نداره
مگر
تنت
از
آهنه
مگر
تنت
از
آهنه
سکوت
تو
یه
فاجعه
ست
برای
هم
صدای
تو
شکسته
در
گلو
چرا
طنین
نعره
های
تو
تو
که
خود
منی
چرا
غریبه
ای
برای
من
منو
صدا
نمیکنی
تو
قاب
سرد
آیینه
به
سوگ
من
نشسته
ای
منو
رها
نمیکنی
شکست
لحظه
لحظه
ام
یه
عادت
برای
تو
پرنده
ی
نگاه
من
اسیر
در
هوای
تو
چرا
تو
که
خود
منی
سکوتتو
نمیشکنی
به
من
بگو
چه
میکشی
تو
قاب
سرد
آهنی
تو
قاب
سرد
آهنی
تو
غربت
نگاه
تو
که
با
نگاهم
آشناست
یه
دنیا
حرف
گفتنی
ولی
لب
تو
بی
صداست
تو
غربت
نگاه
تو
که
با
نگاهم
آشناست
یه
دنیا
حرف
گفتنی
ست
ولی
لب
تو
بی
صداست
یه
دنیا
حرف
گفتنی
ست
ولی
لب
تو
بی
صداست
ولی
لب
تو
بی
صداست
SaeiD
Talebi
1 Sedaye Baroun
2 Bahare Man Gozashteh Shayad
3 Sedaye Zangouleha
4 Shab O Shaam
5 Monajat
6 Rafigh
7 Taazim
8 Aab
9 Shabe Virouni
10 Safar
11 Arousak
12 Tasvir
13 Haraas
Attention! Feel free to leave feedback.