Lyrics Yousef Gomghashteh - Sattar
سرخ
صورتم
از
سیلی
، اما
زرد
تنم
یوسف
هم
دست
حق
و
پاره
پاره
پیرهنم
یوسف
هم
دست
حق
و
پاره
پاره
پیرهنم
از
درون
همه
ویرونم
، اما
ظاهرم
آباد
شهر
خاموشانه
قلبم
، رو
لب
هام
پره
فریاد
من
همه
نقدینه
هام
رو
پای
عاشقی
دادم
پا
به
زنجیر
و
اسیرم
اما
از
خودم
آزاد
سرخ
صورتم
از
سیلی
، اما
زرد
تنم
یوسف
هم
دست
حق
و
پاره
پاره
پیرهنم
یوسف
هم
دست
حق
و
پاره
پاره
پیرهنم
آبروم
رفته
از
دست
آوازه
های
عشق
مونده
ام
بی
پناه
، پشت
دروازه
های
عشق
روز
بی
ابرم
و
مثل
خارم
به
چشم
شب
قلب
من
شده
باز
، سپر
تازه
های
عشق
سرخ
صورتم
از
سیلی
، اما
زرد
تنم
یوسف
هم
دست
حق
و
پاره
پاره
پیرهنم
یوسف
هم
دست
حق
و
پاره
پاره
پیرهنم
Attention! Feel free to leave feedback.