Lyrics Khodahafez - Shakila
خداحافظ
خداحافظ
که
من
با
من
نمی
مانم
خداحافظ
خداحافظ
که
من
از
من
گریزانم
منم
تندیس
تنهایی
تو
گل
باد
شکوفایی
مرا
پاکیزه
کن
از
من
در
آغازین
بپوشانم
تو
را
می
خواهم
از
باران
و
از
پس
کوچه
های
شب
تو
را
از
سایه
می
پرسم
تو
را
در
گریه
می
خوانم
زبان
خاک
و
خاکستر
زبان
غنچه
پرپر
نمی
خواهم
نمی
خواهم
نمی
دانم
نمی
دانم
حصار
جان
من
بشکن
مرا
با
خود
ببر
از
من
که
من
دلتنگ
پرواز
و
قفس
افتاده
بر
جانم
منم
تندیس
تنهایی
تو
گل
باد
شکوفایی
مرا
پاکیزه
کن
از
من
در
آغازین
بپوشانم
خداحافظ
خداحافظ
که
من
با
من
نمی
مانم
خداحافظ
خداحافظ
که
من
از
من
گریزانم
صدایم
کن
صدایم
کن
تو
ای
آواز
آزادی
ببار
آن
جان
خود
بر
من
بباران
و
ببارانم
تو
ای
دیباچه
روشن
مرا
آسوده
کن
از
من
رهایم
کن
از
این
مدفن
برویانم
برویانم
زبان
خاک
و
خاکستر
زبان
غنچه
پرپر
نمی
خواهم
نمی
خواهم
نمی
دانم
نمی
دانم
حصار
جان
من
بشکن
مرا
با
خود
ببر
از
من
که
من
دلتنگ
پرواز
و
قفس
افتاده
بر
جانم
صدایم
کن
صدایم
کن
تو
ای
آواز
آزادی
ببار
آن
جان
خود
بر
من
بباران
و
ببارانم
Attention! Feel free to leave feedback.