Lyrics Sa'at - Sunboy
پر
فکرو
مشغله
تو
اوج
کارو
خستگی
رد
میشدم
دیروز
از
محله
بچگی
سر
چهارراه
خاطره
ایستگاه
تیر
منو
برد
دقیقا
به
بیست
سال
پیش
آه
از
این
زمان
از
این
قاتل
پستُ
پیر
خداوندا
کودکی
پر
ذوق
منو
پس
بگیر
خونه
قدیمی
باغچه
گل
رز
سیبای
زرد
و
قرمز
که
کرده
حوضُ
پر
دل
پر
شوق
و
ذوق
و
عید
و
دید
و
بازدید
شیطنت
و
دعوا
عصرا
تاخود
شب
بازی
استرس
بعد
شکست
قاب
عکس
حاجی
بردن
بزرگترین
بادکنک
شانسی
من
هنوزم
عاشق
گل
کوچیک
تو
کوچم
من
هنوزم
عاشق
ترشک
و
الوچم
وقتی
که
فکر
میکنم
به
روزای
رفته
احساس
میکنم
خالیم
و
هیچ
و
پوچم
خدامنو
برگردون
من
دلم
هنوز
گیره
دلم
از
این
الودگی
و
شلوغی
سیره
خدا
منو
برگردون
به
روزای
بچگی
داره
بدجوری
این
دل
از
دلتنگی
میمیره
چه
راحت
چه
اسون
رفت
از
دست
لحظه
هامون
کجاست
بوی
نم
خاک
کوچه
بعد
بارون
بزرگترین
دغدغم
شکست
تیله
هام
بود
چه
کوتاه
بود
فاصله
ی
اشک
و
خنده
هامون
دل
من
لک
زده
واس
خنده
خانجون
پر
اشک
میشه
چشم
با
دیدن
البوم
نیستش
از
ته
دل
خندیدن
اسون
چرا
دیگه
لذت
بخش
نیستش
برام
دیدن
کارتون
لعنتی
خیلی
زود
دیر
شد
ساعت
تو
مقصری
تاوون
دلتنگیارو
ساعت
تو
باید
بدی
دلامون
گرم
تر
بود
اَ
منقل
و
کرسی
دورمون
شلوغ
بودش
قدر
ندونستیم
دل
من
تا
همیشه
اونجا
اسیره
با
همین
خاطره
زندست
که
نمیره
فکر
میکردیم
تا
ابد
دنیا
همینه
غافل
از
اینکه
نمیر
اوسا
کریمه
خدامنو
برگردون
من
دلم
هنوز
گیره
دلم
از
این
الودگی
و
شلوغی
سیره
خدا
منو
برگردون
به
روزای
بچگی
داره
بدجوری
این
دل
از
دلتنگی
میمیره

Attention! Feel free to leave feedback.