Lyrics Bazgasht - Viguen
از
دیار
خود
سفر
کردم
تا
مگر
بُگریزم
از
غم
ها
بر
همه
دنیا
گذر
کردم
تا
بجویم
بخت
خود
را
گفتم
این
رنج
سفر
شاید
از
دلم
غم
ها
برون
ریزد
یاد
هجر
و
بی
وفایی
ها
زین
سفر
از
دل
گریزد
ای
دریغ
آنجا
ندیدم
من
جز
افق
های
مَه
آلودی
هرگز
از
ساز
وفا
آنجا
بر
نمی
آمد
سرودی
یک
نگاه
مهربان
آنجا
بر
نگاه
من
نمی
افتاد
دل
در
آنجا
هم
نشد
شاد
آمدم
همچون
پرستوها
تا
بسازم
آشیانه
ام
را
در
همین
خاک
طرب
زا
بار
دیگر
در
آن
خوانم
نغمه
های
عشق
و
رویا
ای
دریغ
آنجا
ندیدم
من
جز
افق
های
مَه
آلودی
هرگز
از
ساز
وفا
آنجا
بر
نمی
آمد
سرودی
یک
نگاه
مهربان
آنجا
بر
نگاه
من
نمی
افتاد
دل
در
آنجا
هم
نشد
شاد
آمدم
همچون
پرستوها
تا
بسازم
آشیانه
ام
را
در
همین
خاک
طرب
زا
بار
دیگر
در
آن
خوانم
نغمه
های
عشق
و
رویا
1 Pariya
2 Ebaadat
3 Kajaveh
4 Kalagh Par
5 Mahtab
6 Baroon Baroone
7 Marde Sargardan
8 Bekhatere Tou
9 Khabe Naz
10 Shokufeha
11 Khoda Negahdar
12 Ragheeb
13 Karevaane Arous
14 Saghi
15 Gole Sorkh
16 Sogand
17 Bazgasht
18 Ghazal
19 Dare Basteh
20 Jelveh Ghamar
21 Elahe Naz
Attention! Feel free to leave feedback.