paroles de chanson Residan (Instrumental) - Dariush
بی
همگان
به
سر
شود
. بی
تو
به
سر
نمیشود
داغ
تو
دارد
این
دلم
. جای
دگر
نمیشود
بی
تو
برای
شاعری
. واژه
خبر
نمیشود
بغض
دوباره
دیدنت
. از
تو
به
در
نمیشود
فکر
رسیدن
به
تو
. فکر
رسیدن
به
من
از
تو
به
خود
رسیده
ام
. این
که
سفر
نمیشود
بی
همگان
به
سر
شود
. بی
تو
به
سر
نمیشود
داغ
تو
دارد
این
دلم
. جای
دگر
نمیشود
دلم
اگر
به
دست
تو
. به
نیزه
ای
نشان
شود
برای
زخم
نیزه
ات
. سینه
سپر
نمیشود
صبوری
و
تحملم
. همیشه
پشت
شیشه
ها
پنجره
جز
به
بغض
تو
. ابری
و
تر
نمیشود
بی
همگان
به
سر
شود
. بی
تو
به
سر
نمیشود
داغ
تو
دارد
این
دلم
. جای
دگر
نمیشود
صبور
خوب
خانگی
. شریک
زجه
های
من
خنده
خسته
بودنم
. زنگ
خطر
نمیشود
حادثه
یکی
شدن
. حادثه
ای
تازه
نبود
مرد
تو
جز
تو
از
کسی
زیر
و
زبر
نمیشود
به
فکر
سر
سپردنم
. به
اعتماد
شانه
ات
گریه
بخشایش
من
که
بی
ثمر
نمیشود
همیشگی
ترین
من
. لاله
نازنین
من
بیا
که
جز
به
رنگ
تو
دگر
سحر
نمیشود
بی
همگان
به
سر
شود
. بی
تو
به
سر
نمیشود
داغ
تو
دارد
این
دلم
. جای
دگر
نمیشود
بی
همگان
به
سر
شود
. بی
تو
به
سر
نمیشود
داغ
تو
دارد
این
دلم
. جای
دگر
نمیشود
7text.ir
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.