paroles de chanson Shatak - Homayoun Shajarian
شتک
زده
است
به
خورشید،
خونِ
بسیاران
بر
آسمان
که
شنیده
است
از
زمین
باران؟
دریده
شد
گلوی
نی
زنانِ
عشق
نواز
به
نیزه
ها
که
بریدندشان
ز
نی
زاران
نسیم
نیست،
نه!
بیم
است،
بیمِ
دار
شدن
که
لرزه
میفکند
بر
تن
سپیداران
سراب
امن
و
امان
است
این،
نه
امن
و
امان
که
ره
زده
است
فریبش
به
باورِ
یاران
چو
چاه
ریخته
آوار
می
شوم
بر
سر
خویش
که
شب
رسیده
و
ویران
ترند
بيماران
برای
من
سخن
از
من
مگو
به
دلجویی
مگیر
آینه
پیش
ز
خویش
بیزاران
کجا
به
سنگرس
دیو
و
سنگبارانش
در
آبگینه
حصاری
شوند
هشیاران؟
شتک
زده
است
به
خورشید،
خون
بسیاران.
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.