paroles de chanson Laakposht - Mehdi Yarrahi
با
توام
راه
شناس
شب
مه
آلودم
او
که
میرفت
سفر
گم
بشود
من
بودم
وای
بر
او
که
قمارش
طلبد
جانش
را
بشنود
ساده
خریدند
رفیقانش
را
وای
بر
آتش
حقی
که
به
دارش
بکشند
آشنایان
سنگ
در
کف
انتظارش
بکشند
با
توام
وارث
تنهایی
و
آوارگی
م
شاهدت
میگیرم
بر
همه
ی
زندگیم
وای
بر
اوج
عقابی
که
به
یک
سنگ
گسیخت
لاک
پشتی
که
از
این
جنگل
سوزان
نگریخت
وای
بر
او
که
شود
قاتل
بیچاره
ی
خود
بشنود
وصله
ی
تهمت
ز
جگرپاره
ی
خود
با
توام
راوی
گنجشک
دلِ
کوچک
من
ماه
تسخیر
شده
خفته
برِ
پیچک
من
وای
بر
ما
که
در
این
دور
تسلسل
دردیم
بت
چو
بشکست
دور
تبری
میگردیم
شکوه
از
زخم
تبر
شیوه
ی
اجدادی
ماست
غم
آزادگی
ما
همه
ی
شادی
ماست
با
توام
درنای
خندیده
به
فرصت
های
کوچ
بی
هراس
خیره
سر
رسته
ز
خواهش
های
پوچ
وای
بر
اوج
عقابی
به
به
یک
سنگ
گسیخت
لاک
پشتی
که
از
این
جنگل
سوزان
نگریخت
وای
بر
او
که
شود
قاتل
بیچاره
ی
خود
بشنود
وصله
ی
تهمت
ز
جگرپاره
ی
خود
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.