paroles de chanson Banooye Darya - Mehrad
بوی
پیراهنِ
تو
مرا
برده
تا
دیدن
تو...
عشق
رویایی
من
شدم؛
محو
خندیدن
تو!
بید
مجنون،
به
پای
سر
زلف
آشفته
ی
تو
نرسد!
ماه
تابان،
به
پای
دو
چشم
به
هم
خفته
ی
تو
نرسد!
یار
من
یار
من،
ای
نگارم...
جان
من؛
بی
تو
آرام
ندارم...
عروس
فراری
شده
از
دلِ
من؛
تو
الماسی
از
کوه
نوری!
غنچه
ی
لب
ز
دل
بر
دل
باغ؛
چو
آواره
گشتم
من
از
ترسِ
عشاق
از
این
عشق
من
دل
نکن
هستی
اما
ز
قلبم
یه
دنیا
تو
دوری...
یار
من
یار
من،
ای
نگارم...
جان
من؛
بی
تو
آرام
ندارم...
عروس
فراری
شده
از
دلِ
من؛
تو
الماسی
از
کوه
نوری!
غنچه
ی
لب
ز
دل
بر
دل
باغ؛
چو
آواره
گشتم
من
از
ترسِ
عشاق
از
این
عشق
من
دل
نکن
هستی
اما
ز
قلبم
یه
دنیا
تو
دوری...
تابِ
ابروی
تو
کشته
من
را...!
کشته
من
را،
کشته
من
را...
با
تو
دورم
من
از
کل
غم
ها...
کل
غمها
کل
غمها...
دلبری
از
تو،
دلداری
از
من
شک
نکن
بی
تو
میمیرم
حتما!
پیر
عشقت
رها
شد،
در
این
قلبِ
تنها
هرچه
دارم
برای
تو
جانم...
من
محال
است،
که
بی
تو
بمانم
تو
قدم
رنجه
کن؛
ای
تو
بانوی
دریا
یار
من
یار
من،
ای
نگارم...
جان
من؛
بی
تو
آرام
ندارم...
عروس
فراری
شده
از
دلِ
من؛
تو
الماسی
از
کوه
نوری!
غنچه
ی
لب
ز
دل
بر
دل
باغ؛
چو
آواره
گشتم
من
از
ترسِ
عشاق
از
این
عشق
من
دل
نکن
هستی
اما
ز
قلبم
یه
دنیا
تو
دوری...
یار
من
یار
من،
ای
نگارم...
جان
من؛
بی
تو
آرام
ندارم...
عروس
فراری
شده
از
دلِ
من؛
تو
الماسی
از
کوه
نوری!
غنچه
ی
لب
ز
دل
بر
دل
باغ؛
چو
آواره
گشتم
من
از
ترسِ
عشاق
از
این
عشق
من
دل
نکن
هستی
اما
ز
قلبم
یه
دنیا
تو
دوری...
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.