paroles de chanson Man Nadanestam - Mohsen Chavoshi
من
ندانستم
از
اول
که
تو
بی
مهر
و
وفایی
عهد
نابستن
از
آن
به
که
ببندی
و
نپایی
دوستان
عیب
کنندم
که
چرا
دل
به
تو
دادم
باید
اول
به
تو
گفتن
که
چنین
خوب
چرایی
روز
صحرا
و
سماعست
و
لب
جوی
و
تماشا
در
همه
شهر
دلی
نیست
که
دیگر
بربایی
گفته
بودم
چو
بیایی
غم
دل
با
تو
بگویم
چه
بگویم
که
غم
از
دل
برود
چون
تو
بیایی
ای
که
گفتی
مرو
اندر
پی
خوبان
زمانه
ما
کجاییم
در
این
بحر
تفکر
تو
کجایی
شمع
را
باید
از
این
خانه
به
دربردن
و
کشتن
تا
به
همسایه
نگوید
که
تو
در
خانه
مایی
دوستان
عیب
کنندم
که
چرا
دل
به
تو
دادم
باید
اول
به
تو
گفتن
که
چنین
خوب
چرایی
عشق
و
درویشی
و
انگشت
نمایی
و
ملامت
همه
سهل
است
تحمل
نکنم
بار
جدایی
ز
کمال
ناتوانی
به
لب
آمده
ست
جانم
به
طبیب
من
که
گوید
که
چه
زار
و
ناتوانم
به
گمان
این
فکندم
تن
ناتوان
به
کویت
که
سگ
تو
بر
سر
آید
به
امید
استخوانم
1 Baz Amadam
2 Raaz
3 Chang
4 Gonjeshke Parideh
5 Man Nadanestam
6 Ghande Mani
7 Aghlo Kherad
8 Ghome Be Haj Rafte
9 Zahed
10 Bare Soltan
11 Ghomar Baz
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.