paroles de chanson E'terafat E 45 Zarbi - Mohsen Namjoo
من
از
خودم
بغل
تاش
درآوردم
جگر
تاش
بلیسیدم
چه
گرماش
مُرا
جانی
من
از
صغر
چه
شبها
نخوابیدم
چه
حرفا
نشینیدم
متکّا
بلیسیدم
شرح
شرح
به
خواری
فزون
گشتم
چو
بار
از
جنون
گشتم
از
سر
شروع
کردم
منم
منم
که
دل
را
برون
کردم
به
خرداد
خزون
کردم
چه
سرماش
مُ
را
جانی
سبد
سبد
دلم
را
شری
کردم
سر
خر
تو
دیگ
کردم
از
سر
شروع
کردم
من
از
عقب
یه
جوری
ولو
گشتم
به
زور
از
خوشی
مردم
مسّن
چاووشی
خواندم
میخوام
اینجا
با
تو
باشم
زیر
بارونا
دوباره
ولی
افسوس
نه
تو
هستی
نه
دیگه
بارون
میباره
چنین
چو
این
من
از
ته
خراسانی
که
باشم
خر
ثانی
نشد
خوی
م
انسانی
- خویَمنسانی
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.