paroles de chanson Madar - Putak
حاجی
یه
پسر
بود
تو
همین
کوچه
ی
بغل
دستی
تو
یه
خونه
ی
نقلی
همین
پایین
کمربندی
پدر
تا
شب
سگ
دو
میزد
ولی
بخدا
پدر
سگ
نی
این
پولو
میبینی
این
کاغذه
پدر
سگ
نی
پسرک
کوچولو
بود
ناز
یه
جیگر
هفت
ساله
هرروز
یه
توپو
هدیه
میداد
به
شیشه
ی
همسایه
مادرشم
همیشه
می
بوسیدش
جا
اینکه
بگه
سرسام
سرگرفتم
مث
درباره
مث
تن
باره
مث
پروانه!
خلاصه
که
گذشتو
هی
یه
چندسالی
رفت
مادر
از
شیکمش
زد
تا
سایز
پسرش
شد
شلوار
بگ
پدره
ام
که
سال
تا
سال
یادمه
یه
کت
فیکس
داشته
تا
این
پسره
کوچولو
تو
مدرسه
خوشتیپ
باشه
پسرک
به
مادره
میگفت
جادوگر
هو
یکی
به
مامانش
میگفت
نابودگر
دو
مامانش
یه
چشم
داشت
و
پسربچه
خب
همیشه
از
مامانش
خجالت
می
کشید
، تف
راجع
به
پدر
و
مادر،
ما
در
عمرمون
دیدیم
تجربه
عمرمونه
افرادی
که
پدر
و
مادر
ازشون
راضی
بودن
دست
به
هر
چی
زدن
طلا
می
شه
افرادی
که
ازشون
راضی
نبودن
هرچی
میزنن
نمی
شه
بعضیا
میان
سوال
می
کنن
می
گه
آقا
ما
هرچی
می
زنیم
نمی
شه
یه
روز
بار
و
بندیل
، کیف
کولی
پوش
، کفش
بندی
با
رفیق
قرار
، سره
تختی
، هرروز
تو
راه
شرط
بندی
هرروز
مدرسه
با
تاخیر
انقدر
عجله
داشت
تغذیه
رو
جاگذاشت
ته
کیف
مادرک
تا
تغذیه
رو
دستش
نده
شاد
نمیشه
میره
مدرسه
پسره
میگه
اومدی
اینجا
که
چی
شه
حالا
یه
روز
گرسنه
بمونم
چی
میشه
دوستام
همه
میگن
مامانت
غول
آخره
Evil
شیشه
چندسالی
میگذره
میره
پسرک
زن
میگیره
بچه
دار
میشه
میزاره
با
زنش
از
شهر
میره
تا
نکنه
یه
وقت
مامانه
باعث
خجالت
اون
شه
مامانه
قدیما
بیدار
بود
تا
خواب
اون
روون
شه
سالیان
سال
نه
مامانو
میبینه
نه
بهش
زنگ
میزنه
هرروز
به
یه
بهونه
ای
رو
نیومدنش
رنگ
میزنه
مامانه
میگه
بیا
مریضم
نمیخوام
یقتو
بگیرم
توروخدا
یه
سر
بهم
بزن
میخوام
نوه
امو
ببینم
پسرک
راضی
نمیشه
مادرک
میمیره
میره
شهر
رو
طاقچه
یک
نامه
ای
از
اون
میبینه
پسرم
بچه
بودی
، قشنگ
، ناز
، زیبا
توی
تصادف
یکی
از
چشات
شدش
نابینا
خواستم
با
دوتا
چشات
بچتو
ببینی
تا
بشم
شاد
پسرم
هرجا
هستی
مواظب
چشم
باش
می
گه
مامان
ننم
راضی
بودن
ازم
بله
زمان
حیات
راضی
بودن
حالا
که
مرده
یادش
نکردی
ناراضی
شده
شاید
زمان
حیات
از
شما
راضی
بودن
اما
حالا
که
فوت
کرده
براش
کار
خیر
کردی

Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.