paroles de chanson Sarbazi - Sandy
ده
سال
آزگار
تویه
مدرسه
ها
جون
میکنی
تا
میشی
جزو
دیپلمه
ها
تاکه
به
هفت
خان
كنكور
می
رسی
میزنن
محكم
تو
سرت
سهمیه
ها
بسیجی
كه
نیستی
فامیل
شهید
كه
نیستی
نه
اصلا
نیستی
تو
جزو
آدما
وقتی
كه
دیگه
هیچی
نمی
شی
وقتشه
آش
بخوری
توی
سربازخونه
ها
به
چب
چب
نظر
به
چب
به
راست
راست
نظر
به
راست
قدم
رو
ه
هو
ه
هو
ه
هو
ه
هو
ه
هو
برو
جلو
برو
جلو
پنج
شش
تا
از
دژبانهای
گردن
کلفت
همونطور
که
اصغری
میگفت
پوست
سرت
رو
از
ته
قلفتی
میکنن
میشی
میشی
مثل
بزغاله
ها
تو
سرت
میزنن
پوتینای
بیست
کیلویی
پات
می
کنن
پالتوهای
عهد
بوقی
تنت
می
كنند
جلو
اسایشگاه
از
جلو
نظام
نشونت
میدن
اگه
بگی
نمی
خوام
توی
پوتینات
پر
از
شن
و
ماسه
میكنند
روی
گردنت
آویزون
می
كنند
یا
علی
ازتو
مدد
باید
بری
كلاغ
پر
كلاغ
پركلاغ
پر
یه
جارو
میدن
دستت
با
یه
سطل
اب
تو
مستراح
تی
زمین
شویی
خر
حمالی
واااااااااااااااااااااااا
اااای
استهقاقیتم
مالید
خبر
دار
به
چب
چب
نظر
به
چب
به
راست
راست
نظر
به
راست
قدم
رو
ه
هو
ه
هو
ه
هو
ه
هو
ه
هو
برو
جلو
برو
جلو
نصف
شبها
هیچ
و
پوچ
تیر
مشقی
و
سر
صبح
از
خواب
ناز
بیدارت
میکنن
توی
سرما
مینشونن
واسه
فرمانده
میمیری
تا
مرخصی
بگیری
از
پادگان
فرار
میکنی
تا
فردا
نری
صبح
گاهی
یقلوی
به
دست
تو
صف
واسه
ساچمه
پلو
به
چب
چب
نظر
به
چب
به
راست
راست
نظر
به
راست
قدم
رو
ه
هو
ه
هو
ه
هو
ه
هو
ه
هو
به
چب
چب
نظر
به
چب
به
راست
راست
نظر
به
راست
قدم
رو
ه
هو
ه
هو
ه
هو
ه
هو
سرباز
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.