paroles de chanson Refighaye Rafte - Sepehr Khalse
سربازا
تو
کلاسا
قلما
تو
جبهن
خون
من
سرد
پاچیده
رو
شعرم
میخوام
راست
بگم
فقط
واسه
یک
شب
اندفعه
دیگه
نمیخوام
که
بگذره
این
شهر
پُره
خلت
روی
تنش
مثه
رفیقای
منه
اونم
حرفی
نمیزنه
زل
زده
به
این
پول
که
ریخته
کفش
توی
نیمه
های
شبش
به
تو
حال
میده
غمش
افتادم
یاد
رفیقای
رفته
دکتره
داده
یه
چی
واسه
هفته
روی
بیت
حمید
نمیبره
خوابم
خاکی
میمونم
تا
دقیقهی
آخر
آ.
من
باز
به
فکرت
افتادم
همه
میان
بالا
من
به
فکر
افتادن
آ.
که
این
حس
صبح
تا
شب
باهامه
که
بهم
داره
میگه
مفت
دادم
سخت
شده
دیگه
ادامه
به
کارم
همش
مُخه
میگه
میخوای
یه
راه
بره
با
رپ
فحش
نمیدمم
به
خاطر
مادر
توی
آهنگ
ولی
دنیا
واقعاً
ب.
داده
مارم
لبات
چفت
رو
هم
تا
که
فاش
نشه
رازه
دل
سکوت
اصلا
با
کلاس
تره
چشا
باز
سنگینه
دست
سبکه
اصن
خسته
نشده
میخواد
ساده
باج
نده
همیشه
تا
نوک
خودکارت
درده
کسی
نی
که
به
این
دنیا
بخنده
رد
بوله
توی
و*دکائه
محوه
هرچی
شاعره
رسوای
شهره
یه
وینستون
قرمز
یه
مشت
پول
آبی
جوونی
که
میدونی
خب
خوش
بوده
گاهی
پشت
بوده
خالی
ولی
شُش
پُره
دوده
نمیخوادم
اصن
ازش
الگو
بسازی
افتادم
یاد
رفیقای
رفته
دکتره
داده
یه
چی
واسه
هفته
روی
بیت
حمید
نمیبره
خوابم
خاکی
میمونم
تا
دقیقهی
آخر
آ.
من
باز
به
فکرت
افتادم
همه
میان
بالا
من
به
فکر
افتادن
آ.
که
این
حس
صبح
تا
شب
باهامه
که
بهم
داره
میگه
مفت
دادم
من
موندمو
یه
دست
لباسم
قلمی
که
شبا
میخواد
برقصه
واسم
یه
لحظه
بازم
فکرکدم
آدمم
صدا
کفتارا
نرفت
از
یادم
رفیقمم
دلش
عینه
چشمش
خونه
دشمن
اون
که
یه
روز
عشقش
بوده
بعضی
چیزا
میگن
زشتش
خوبه
واسه
امثال
من
این
فکر
زندونه
اون
جاسیگاری
که
رفیقم
ساخته
تو
زندان
داره
میریزه
روش
آتیش
فکرام
علفای
هرز
پا
پیچ
مغزم
نافو
بریدم
با
حاشیه
انگار
همیشه
تا
نوک
خودکارت
درده
کسی
نی
که
به
این
دنیا
بخنده
رد
بوله
توی
و*دکائه
محوه
هرچی
شاعره
رسوای
شهره
افتادم
یاد
رفیقای
رفته
دکتره
داده
یه
چی
واسه
هفته
روی
بیت
حمید
نمیبره
خوابم
خاکی
میمونم
تا
دقیقهی
آخر
آ.
من
باز
به
فکرت
افتادم
همه
میان
بالا
من
به
فکر
افتادن
آ.
که
این
حس
صبح
تا
شب
باهامه
که
بهم
داره
میگه
مفت
دادم
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.