paroles de chanson Sigaraye Nakeshide - Shayea
ببینم
خوشبختی
تو؟
یه
چی
که
دلتو
خوش
کنه
داری؟
جای
کف
زدنه
برا
همه
یه
دلیل
که
مشتتو
مشت
کنه
داری؟
کتابی
که
باش
رشد
کنی
داری؟
یکی
که
دیدیش
چشاتو
درشت
کنی
داری؟
تو
هم
مثه
من
خودخوری
داری؟
تو
فکر
آرزوهات
تا
صبح
نمیخوابی؟
تو
هم
یادت
میره
بدِ
بقیه
رو؟
هر
روز
تو
خونه
میشنوی
حرفای
همیشه
رو
یا
نه؟
من
اصلا
دوست
دارم
واضح
ندیدنو
اعصاب
همیشه
خردمو
مودِ
جریممو
من
مال
گوش
ندادنم
اصلا
چون
این
طوری
راحتم
همه
ناراحتن
ازم
تو
هم
مثه
همه
باهام
حرف
نزن
نمیتونم
باشم
باهات
هم
نظر
کسی
نمیدونه
چمه
من
تو
اتاق
الآن
کجام
و
میخوام
برسم
تا
کجا
هر
روزمو
به
فکرِ
فردا
دچار
سیگارای
نکشیده
تلپن
پا
شُشام
اما
دیگه
میشکنمشون
دیگه
لب
نمیزنم
به
هیچ
رقمشون
من
جای
آرزوهام
نیست
بغل
جوب
تو
خونم
کنده
شده
اَ
بیخ
کلکشون
من
یه
آدم
دیگه
ساختم
از
ضربان
همیشه
تندِ
زیر
کاپشنم
بستم
با
خودم
دیگه
گاف
ندم
و
نیفته
پایین
هی
مثه
گاو
سرم
من
دیگه
فندک
نیست
جیبم
گذشت
اون
شبا
که
کلم
گیج
میرفت
من
این
منو
تغییر
میدم
به
همه
نشون
میدم
به
وقتش
کیم
به
خودم
سر
زدم
بعد
کلی
دوری
به
خودم
سر
زدم
حالش
اصلا
خوب
نیست
تو
چشام
زل
زد
و
بهم
خندید
انگاری
این
وسط
یه
چی
اصلا
جور
نیست
چقد
سوختی
تو
تو
آتیشِ
من
چقد
به
دست
تو
من
بازیچه
شم
حالا
که
بر
نمیام
از
پسِ
تو
میشکونم
خودمو،
آینه
واسطه
است
دور
شدم
اَ
آدمای
بی
رحم
نزدیک
شدم
به
باورای
دیگه
ام
نمیخوام
دیگه
مثه
قبل
باشم
میخوام
شروع
کنم
اَ
نو
بال
دراره
پیله
ام
خسته
شدم
بسه
گلم،
مست
شلم
دست
خودم
نبود
لحظه
شدن
عمرو
میگم،
حصره
دورم
تو
نسلِ
گوهم،
گیر
مغز
پرم
چقد
جلو
آینه
خورد
شم؟
بگو
چقد
سیگارا
دود
شن؟
بگو
چقد
تو
این
تنهاییام
با
خودم
خلوت
کنم
بگم
دوستم
بمون؟
درس
گرفتم،
درس
پس
میدم
راه
درستو
دربست
میرم
این
شکستا
رو
از
بس
دیدم
الان
جبرانِ
اون
همه
پسرفت
میشم
میدونم
میتونم
گذشتمو
خاک
کنم
میدونم
میتونم
بن
بستِ
رو
راه
کنم
میدونم
میتونم
میلادِ
قدیمو
برای
همیشه
بکُشم
و
روبان
سیاه
قاب
کنم
باورم
اینه
از
پسش
برمیام
آروزمو
میکنم
تهش
من
بیدار
ساخته
شدم
برا
همه
سختیا
سلام
آینده،
بعد
عزت
زیاد
به
خودم
سر
زدم
بعد
کلی
دوری
به
خودم
سر
زدم
حالش
اصلا
خوب
نیست
تو
چشام
زل
زد
و
بهم
خندید
انگاری
این
وسط
یه
چی
اصلا
جور
نیست
چقد
سوختی
تو
تو
آتیشِ
من
چقد
به
دست
تو
من
بازیچه
شم
حالا
که
بر
نمیام
از
پسِ
تو
میشکونم
خودمو
آینه
واسطه
است
رنگ
مالیدم
به
دیوارای
اتاق
نظم
دادم
به
بهم
ریختگیش
به
حال
و
هوای
همیشگیش
به
پایه
ی
شکسته
یِ
میز
به
همه
چی
یه
شکلی
دادم
دیدم
همون
که
دلم
دلش
میخوادم
دیدم
یه
ترس
از
تغییر
الکیو
چند
ساله
هی
الکی
کشش
میدادم
چقد
شدنی
بود،
چقد
خودم
سختش
کرده
بودم
این
زنده
بودنو
اَ
خودم
عُق
زده
بودم
نصف
خونه
رو
اما
باز
یه
تصمیم
کرد
مثل
کوه
منو
تصمیم
گرفتم
تکرار
نشه
هر
غلطیو
میدونم
اشکال
تهشه
امشب
دیگه
مثه
همیشه
نی
با
نیش
باز
چشمام
لشه
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.