paroles de chanson Pishkesvat - Sohrab MJ

پر رو، بیا
شاگرد اول درسِ خیابون
میترسیدن ازش أ بچگیاشون آ
برّه میبرد تو بر و بیابون
الآن آدم حسابی شده باس دست بدی باهاشون (هه هه)
تجربه بالا پیر شیرِ مشتاس
سلطان آسفالت، قیر زیرِ کفشاشه
جا نمیزنه هوا پس بشه
تازه گُل کاشته و میگن الآن فصلشه
پَ حرفش سند لفظِ خالی نی
سریع زود جنبیده تو یه لحظه خوابیدی (آره)
این روزگار هم تلخه و مزه جایی نی
ولی باز هم میگیره اون دست پایینی رو
هر چند داره درس پس میده
اون کشور هم نیست ولی پرچم داره (آ)
اینا همه میگن دست به قمه ــَن
ولی سلامتی اراذل لفظ قلم
آره کله ها پُر، مغزه ورم داره
گوشاشون از زبوناشون خسته ترن آخه (می گیری؟)
اینجا به کسی رو نمیدن (چی؟)
یه خونه بی دره که قانوناش یه جور دیگه ان
ببین اینا پَندای پیشکسوته (گوش کن)
بحث ارباب و پیش خدمته، تن به ریسکش نده
هر حرکتی واسه نونه
چِشا یه کاسه خونه، سقفش هم آسمونه (هی)

این نخاله ها الکی ترسیدن
نمیدونن دارن نسخی پس میدن
میگن کوچه مال کف خواباست
انگار بگی جنگل هم مال کفتاراست
این نخاله ها الکی ترسیدن
نمیدونن دارن نسخی پس میدن
میگن کوچه مال کف خواباست
انگار بگی جنگل هم مال کفتاراست

هی گفتن بهم طرفش نرو نه (چی؟)
وقت طلاست داداش هرز تلفش نکن (چی؟)
چون این جاده پیچ وا پیچه راه زیاده (آه)
نمیرسی تهش دست خالی پا پیاده
نه به خیالِ خامشون هم ترسوندنم
که صرف نظر کنم از خوندنم (نه)
آره از موندنم توی اوجِ کار
میدونن زاخاری که گَنگ بود و گَنگ موند منم
میخوای باهام طرف شی بیا بسم الله
توی لیست گشتم و نبود اسمت لاش
تاج داری اصاً شما استقلالی (آره)
من بالا آوردمت تو استفراغی
اینا عددی نیستن بخوای جمعشون کنی که
دهنشون پُره ولی مغزشون تُهیه
دستشون خالیه و لفظشون کُریه
هشتشون گرو نهِ شرشون سُریه
جدیداً الکی لفظ میان اینا
اگه منو ببینن که دوتا عکس میخوان اینا باهام
فَن بودن الآن دُم درآوردن
یه کلمه بگن ته جمله رو خوردن
بدو دنبالم تند تر و تند تر
دیر برسی گُرگا دُمبه بردن
تو زرنگ نیستی فقط فک میکنی
انقد مزه نریز چون ماها سِک میخوریم

(بیا، ام جی) این نخاله ها الکی ترسیدن
نمیدونن دارن نسخی پس میدن
میگن کوچه مال کف خواباست
انگار بگی جنگل هم مال کفتاراست
این نخاله ها الکی ترسیدن
نمیدونن دارن نسخی پس میدن
میگن کوچه مال کف خواباست
انگار بگی جنگل هم مال کفتاراست

کل شهر با ماست، فاز شهر داراست
آره میگن پرچم بد بالاست
بهم گفتن تو خیابون بجنگ و
ولی خورد همه تیراشون به سنگ و
حرفام همیشه مسموم بودن
تو درس خیابون فقط خر خون بودم من