Текст песни Cut - Ali Sorena
این
آخرین
لحظه
توی
قابم
کمین
کن
بگیر
منو
از
خودم
تا
که
رها
شم
شبیه
مرده
تو
این
همه
نقطه
چی
بود
بی
انتها
جملگی
شهامت
بعد
عشق،
رقابت
بعد
بزدلی
من
چی
ام،
خطر؟
کل
نامم
همین
شد،
ببین
نقابم
خمید
و
له
زیر
پامم
زمین
مرده،
چی
بود
دستاورد
دستامون
تو
پوچی؟
زخم
حنجره
و
فریاد
فروشی
من
هنوز
آتیش
مذابم
و
مستم
شما
که
هیچ
تا
گناه
منو
خط
زد
انزوا
شد
شروع
هزار
توی
جریان
درا
وا
شد
همین
در
اتاقمو
بستم
اونطرف
در
کلی
پاشیده
در
انتظار
آزادی
تو
آستین
زمان
به
شعبده
من
فریاد
کشیدم
کافیه
لباس
با
تیغ
کلام
زدم
تو
آستین
جهان
همون،
لحظه
ها
که
نمی
گیریشون
وقتی
کارد
واقعه
تا
دِ
میره
فرو
مرگ
اول
لمس
ریزش
بناها
بود
مرگ
دوم
وقتیه
که
بنویسیشون
تو
غرورمو
دوست
نداری
واسه
تیغ
جنجالام
نفستو
حبس
کن
تو
سینه،
کنار
چیره
دستا،
صاف
واستا
کی
به
دریا
سد
زد؟
گفتم
اینو
محکم
هر
چی
آجر
بریزه
منم
می
کشم
بالا
من
قانونو
رعایت
نکردم
شبیه
سرفه
همه
ویروس
شهرو
کشیدم
از
عمقش
تو
عفونت
مرگم
همه
پرده
شب
شد
رنگ
هر
تهدیدی
روی
من
یه
طرح
شکست
خورده
است
هرگز
اجبار
رو
همیشه
دستم
مرگ
سازه
ها
بود
بعد
دریچه
قلبم
پیروز
شدم
تو
زمین
شکستم
تا
شکست
عقلم
زیر
اندیشه
مستم
من
آواز
شدم
حقیقت
یار
بی
وصال
حاصل
پارگی
دار
زور
جاذبی
که
پامو
از
تو
عابری
که
راه
می
رفت
رو
خوابی
بی
مثال
کشید
به
سمت
سیاه
چاله
ای
که
وا
شد
تو
شاهراه
رسیدن
به
معجزه
ی
تو
خالی
ترین
خالی
می
شد
مومن
به
پر
ترین
خالی
از
هر
معجزه
بریم
واسه
تصویری
از
عمر
وا
کن
عمق
لنزتو
جاده
تو
پیچ
بد
گم
شد
دامنه
از
شیر
شب
پر
طوفان
رسید،
زن
شد
زن
شدی
تو،
تو
ناگهان
من
شد
کات
نگاهت
روشن
بود
خنده
تو
بی
نظیرترین
وطن
بود
دست
کشیدی
روی
گونه
ام
کشیدی
ترمز
جنونم
رو
کات
کودکی
در
حال
بازیه
طبیعت
خوشحاله
از
شکار
قافیه
ما
شدیم
شعر
بداهه
جبر
و
زندگی
من
چشمامو
بستم
تو
فکرم
آزادیه
کات
قول
می
دم
ترک
می
کنم
تو
همون
پاییزای
زرد،
زرد
می
شدم
آخرین
روز
ترک
با
آرامش
تو
ایستادی
دم
در
آسایشگاه
کات
پنجره
قاب
خالیه
تکون
رو
تاب
خالیه
زردی
نیمی
از
حیاط
رو
گرفته
این
پاییز
عجب
آشغالیه
کات
بطری
از
روی
میز
قل
خورد
قل
خورد
قل
خورد
قل
قل
قل
مردی
از
روی
صندلی
یهو
ول
شد
رو
زمین
کات

Внимание! Не стесняйтесь оставлять отзывы.