Текст песни Rahe Man - Bahram

اشخاصی مثل من
در یک جریان دیگه ای هستن
وابسته به یک طریقه ی دیگه ای هستن
و از نسل دیگه ای هستن
و از عصر دیگه ای
با فرهنگ دیگه ای
افکار و اندیشه های دیگه ای
نهضت ها و جریان های فکری و اجتماعی دیگری
و دنیای دیگری
یه گوشه ای از این شهر
یه سری آدم هست
آدمایی مثل من
خسته از لحظه هایی مثل قبل
خسته از فردای شکل دیروز
خسته از آدما و زندگی خشک و بی روح
آه
من از یه نسل دیگه ام
صدای گلوله ها تو گوشم
واسم لالایی خوندن
تو شکم ننم صدای جیغ و داد
زیاد
شنیدم با صدای بمب و موشک
تو بیست و چند سال عمرم
آدما رو کنار هم ندیدم
یا جلوی هم بودن
یا روی هم
اونا همش در حال جنگ بودن
حتی وقت خواب
توی شب
روی تخت
تو بیست و چند سال عمرم
بیست و چند بار مُردم
بیست و چند سال حقمو خوردن
زندگیمو برعکس کشیدن
تا منم مثل اونا اونو برعکس ببینم
من وقتی مرد شدم
که پر درد شدم
ظاهر آدما خوب و همه تو زرد شدن
تا این که خواستم که این اتفاقو درک کنم
از توی آدمای اجتماعم طرد شدم
این خیلی سخته
این خیلی تلخه
که آدمای دورت نمیفهمن چیه حرفت
این اتفاقا میشن عقده توی قلبت
یه مشت اعتقاد چرت و پرت میره تو مغزت
تا یه کم حرف زدم
گفت بگو معذرت
می خوام
این زندگی یه خواب تلخه نه؟
کسی ازم نمیپرسه که چیه درد من
دردم اینه که پرده رفت کنار از پنجره ام
پس دیدم همه چیو داد زدم با حنجره ام
بعدش بین من و خودم شروع شد جنگ نرم
این باعث شد که از دست مردمم در برم
پس نگو برگرد
پس نگو برگرد
این باعث شد که از دست مردمم در برم
این باعث شد که از دست مردمم در برم
اگر در سخن من ،
در انتقاد هایی که من میکنم ،
تلخی وجود داره ،
این تلخی رو بر من ببخشید
اگر معتقدید و میبینید که درش حقیقت هست