Текст песни Afresh (Tazeh) - Faramarz Aslani
در
سکوتی
مانده
بودم
نا
امید
روزم
بلند
شبم
کوتاه
هرچه
که
بود
بیهوده
بود
رنگی
نداشت
دفتر
عمر
ورق
میخورد
اهنگی
نداشت
هرچه
که
بود
بیهوده
بود
رنگی
نداشت
دفتر
عمر
ورق
میخورد
اهنگی
نداشت
لاکن
در
ان
سکوت
گران
کسی
رسید
کسی
که
جان
به
جان
خسته
ام
دمید
هرچه
بد
بود
از
یادم
رفت
اندازه
شدم
مَه
رو
واکرد
خورشید
امد
تازه
شدم
لاکن
در
ان
سکوت
گران
کسی
رسید
کسی
که
جان
به
جان
خسته
ام
دمید
هرچه
بد
بود
از
یادم
رفت
اندازه
شدم
مه
رو
واکرد
خورشید
امد
تازه
شدم
تازه
شدم
تازه
شدم
Внимание! Не стесняйтесь оставлять отзывы.