Текст песни Bot - Safir
هرکی
از
هرچیزی
بت
میسازی
تا
پشت
هیبتش
سنگر
بگیره
بساز
از
من
یه
بُت
با
آب
و
سنگ
و
سیمان
شه
در
هم
بتن
زیرشم
بنویس
دست
نه
که
چون
رپ
فارسی
می
کشه
حسرتشو
گفت
نم
پس
نمیده
قلم
چه
عرض
کنم
بگو
تنبونشو
عوض
کنن
حاجت،
زیارت،
هامارتیا
چک
سفیدم
تو
بازارسیاه
به
صرف
کبک
خروسخون
با
مخلفات
بُزاق،
راحت
الحلقوم
این
اثر
صنعتِ
تا
هنر،
عقب
گرد،
یکی
مثل
تو
نیست
سوّم
شخص
جمع
هم
خونه،
همخونه
جاری،
خیابون
زن
بابا
همخونی
ندارم
با
همخون
بی
نشونم،
بشکن
حیارو،
پتک
و
بذار
دم
دستم
بگو
کار
من
بود
تراشیدی
بُت،
بزرگ
تر
از
خود
ساختی
صورت
کج
سیرت
جبّار
پر
از
عقده
اون
چیزی
رو
که
نیستی
خلق
کردی
پشتش
پناه
بگیر
با
ترفند
سوال
جواب
بی
هدفی
تو
پوست
سین
جیم
خنثی
کننده
ی
مین
بدون
سیم
چین
زنجیرکن
به
داربست
تکیّه
تو
تا
صاف
واسّه
کلومت
چهارفصل
معرکه
ی
شعله،
گرمابه
گلستونه
تا
قوت
جورکنه
بُت
میشه
طاغوت
پودر
کمه
تو
رویاهات
پرواز،
پراکنده
یا
از
پر
آکنده
شاید
هم
کچلی
گرفته
پراکنده
می
پره؟
یا
که
جَلده؟
با
این
چکش،
بشکن
بشکن
پیدا
بشی
از
تو
خودت
بلکه
توی
بتی
که
از
خودت
ساختی
خود
واقعیت
گوشه
گرفته
بشکنش،
خوردش
کن
تو
بت
من
یه
بچه
ی
تنهاست
که
عاشقِ
عشقه
وقتی
بتش
خودنمایی
میکنه
اون
فکر
میکنه
یه
روز
بیدار
میشه
و
میگفت
تنِ
تو
ظهر
تابستونو
به
یادم
میاره
خب
شعر
تو
جلد
مرداد
گرم،
شوریده
سر،
پوشیده
پر،
پا
دمِ
حوض
میزنه
له
له
لب
شتری
خونیه
به
به
بچه
ها
تو
فکر
کولی
ان
از
هم
بوی
کوکو
کو
که
کوکو
کنه
نوک
بزنه
به
ته
برنجاش
ندارم
قصد
انشا
کوه
به
کوه
می
رسه
جناب
بی
شتاب
نیم
نگاه،
چی
چرا؟
برهنگی
آبرو
وجدان
عرف
و
هنجار
کلنجار
با
اذهان
سرانجام
پوچ
کار
توئه
وانمود
به
وانمود
نمود
جزره
ما
ماه
تو
خورشید
رادیکال
مدّ
نظر
برای
همین
سایه
شده
نقابتو
بشکن،
آز
و
طمع،
ریا
و
حسد
نشست
کرده
پشت
عینک
روحتو
صیغل
بده
با
چشمک
آزادی
رو
عشق
است
رسیدی
چند
قدمیِ
ته
قصّه
ت
پایانی
قصّه
یه
روز
تموم
میشه
بُتتو
بشکن
صفحات
نشر
ملّی
Внимание! Не стесняйтесь оставлять отзывы.