Sattar - Bastare Tanhayee текст песни

Текст песни Bastare Tanhayee - Sattar



من خاطره می گریم در بستر تنهایی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
من خاطره می گریم در بستر تنهایی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
من در پس مژگانت همواره به زندانم
اسرار دل خود را آنجاست که می خوانم
اسرار دل خود را آنجاست که می خوانم
از درد تحمل من پاپوش غزل سازم
بر گرد ضریع تو خود در تله اندازم
از شرح رخت گویم در خانه تورا جویم
پیراهن سبزت را با یاد تو می بویم
من خاطره می گریم در بستر تنهایی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
ای با خود من چون من دشمن شده ای با من
پرسم ز چه افتادی در دام چنین دشمن
چون زائر بی کعبم با من تو چه ها کردی
دیوانه آن لحظه مانم که تو برگردی
چون تا نفس آخر من صبرم و با نیت
بر حال نحیف من سوزد دل جمعیت
با مثنوی ام هر بیت زنجیر جنون بافم
در بند کشم خود را وین سینه چو بشکافم
من خاطره می گریم در بستر تنهایی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
ای با خود من چون من دشمن شده ای با من
پرسم ز چه افتادی در دام چنین دشمن
چون زائر بی کعبم با من تو چه ها کردی
دیوانه آن لحظه مانم که تو برگردی
تعریف تنت رازم من با تو نمی بازم
گر بار دگر خواهی طرحی دگر اندازم
از شرح رخت گویم در خانه تورا جویم
پیراهن سبزت را با یاد تو می بویم
من خاطره می گریم در بستر تنهایی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
نزدیک نمی آیی
نزدیک نمی آیی




Sattar - 40 Years of Memories
Альбом 40 Years of Memories
дата релиза
25-02-2013




Внимание! Не стесняйтесь оставлять отзывы.