paroles de chanson Koodaki Boodam Donbale Khoda - Parvaz Homay
کودکی
بودم
و
دنبال
خدا
در
بیابان
در
دشت
در
دل
جنگل
سرسبز
کنار
دهمان
همه
جا
عاشق
و
سرگشته
به
دنبال
خدا
میگشتم
پایۀ
کوه
زیر
یک
سرو
کهنسال
چشمه
ای
بود
که
چون
قلب
خداوند
در
دل
کوه
روان
بود
پیرمردی
دیدم
خسته
و
تشنه
لب
از
راه
رسید
به
لب
چشمه
خزید
آب
نوشید
و
پس
آنگاه
به
خدا
گفت:
سـپـاس
آری
احساس
من
این
بود
خدا
آنجا
بود
من
خدا
را
دیدم
گویا
همسفرش
بود
خدای
من
شنیدم
که
خدا
گفت:
بنوش
گوارای
وجود
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.