Lyrics Kami Ba Man Modara Kon - Mahasty
کمی
با
من
مدارا
کن
که
خود
را
با
تو
بشناسم
من
گم
را
تو
پیدا
کن
تو
را
از
شب
جدا
کردم
تو
را
از
قصه
آوردم
نمیشد
با
تو
بد
باشم
نمی
شد
از
تو
برگردم
کمــی
با
مــن
. مــدارا
کــن
صبوری
کن
تحمل
کن
من
گم
را
تو
پیدا
کن
نه
از
برگم
نه
از
جنگل
نه
از
باران
. نه
از
شبنم
نه
آن
تعمیدی
رودم
نه
آن
مریم
ترین
مریم
منم
همسقف
دیروزی
که
عطر
خانگی
دارم
که
دستان
تو
را
باید
به
شام
سفره
بسپارم
اگر
سختم
. اگر
دشوار
اگر
سیل
مصیبت
بار
اگر
تلخم
. اگر
بیمار
منم
از
عشق
تو
بسیار
من
آن
هم
خون
و
هم
گریه
که
بغضش
را
به
دریا
داد
که
از
اوج
پریدن
ها
بر
این
ویرانه
ها
افتاد
کمــی
با
مــن
. مــدارا
کــن
صبوری
کن
تحمل
کن
من
گم
را
تو
پیدا
Attention! Feel free to leave feedback.